|
||
ذكاء، يحيي. "ميرزاابوالحسنخان صنيعالملك غفاري، موسس نخستين هنرستان نقاشي درايران". دوره1، ش10 (مرداد42): 14-27، تصوير. |
||
|
||
خلاصه: اسامي هنرمندان خاندان غفاري، شجرهنامه اين خاندان، زندگي ميرزا ابوالحسنخان صنيعالملك غفاري و شاگرد "مهرعلي اصفهاني" ـ ورود وي به دربار محمدشاه، شيوه اوليه نقاشيهاي او و معرفي چند تابلو ازاين دوره ـ شرح مسافرت او به اروپا وتابلوهاي اين دوره، كار درحجرات نقاشان درجنوب غربي سبزه ميدان تهران، شرحي برنقاشي، تذهيب و تجليد كتاب "هنرويكشب" توسط او وشاگردانش، مشخصات كتاب مزبور از فهرست كتابهاي خطي فارسي كتابخانه سلطنتي. |
||
ميرزا
ابوالحسن خان صنيع الملك غفّاري
|
ما
در اين گفتار، به دنبال مقاله بسيار سودمند و كامل
آقاي آشتياني، درباره كمال الملك، به معرفي
يكي ديگر از شخصيتهاي هنري اين خاندان، يعني
ميرزا ابوالحسن خان صنيع الملك غفاري مي
پردازيم و اميدواريم در آينده فرصتهايي پيش
آيد كه بتوانيم شرح زندگاني و نمونه آثار
هنرمندان ديگر اين خاندان را نيز در همين مجله
منتشر ساخته و حق آنان را در تاريخ هنر ايران،
چنان كه بايد بگزاريم. نياي
بزرگ خاندان غفاري كه ما در زمينه حيات او
اطلاعاتي در دست داريم، قاضي عبدالمطلب غفاري
كاشاني است كه از رجال مهم كاشان بوده، در
شوراي دشت مغان كه براي برگزيدن نادر، به
پادشاهي ايران ، برپا شده بود، نمايندگي
كاشان و نطنز را داشته است و تصوير او در حالي
كه بر استري سوار شده و عازم شوراي مزبور است
توسط ابوالحسن المستوفي الغفاري ، يكي از
نواده هاي او، در سال 1209 هـ . ق . نقاشي شده كه
اينك در جزو مجموعه بانو معصومه غفاري محفوظ
است. يكي
از فرزندان قاضي عبدالمطلب مذكور، قاضي احمد
خوانده ميشده و چنانكه از عنوانش پيداست، او
نيز سمت قضاوت شهر كاشان را داشته و مردي محترم و معزز بوده است. از اين قاضي نيز
تصويري به قلم ابوالحسن مستوفي مذكور مورخ 1212
هـ . ق موجود است كه در مجموعه آقاي حسنعلي
غفاري محفوظ است. فرزند قاضي احمد، ميرزا معز الدين محمد بوده كه از طرف كريم خان زند، سمت حكومت كاشان و نطنز را داشته ، تا پايان عمر خويش كه پس از فوت وكيل الرعايا اتفاق افتاد، بر اين باقي بوده است . دو تصوير آبرنگ نيز از اين شخصيت بارز خاندان غفاري بدست فرزندش ميرزا ابوالحسن مستوفي ساخته شده كه يكي رقم و تاريخ 1196 هـ . ق . دارد و ديگري بي رقم و تاريخ است1. |
![]() |
||
شبيه ميرزا ابوالحسن خان غفاري كاشاني «صنيع الملك» كه در ربيعالاول 1277 در شماره 472 روزنامه دولت عليه ايران به قلم خود او نقاشي و باسمه شده است |
معزالدين
محمد غفاري نيز سه فرزند داشت كه نخستين آنان
ميرزا احمد بود كه او پدر ميرزا مهدي پدر
مرحوم فرخ خان غفاري (امين الدوله) است، دومي
ميرزا ابوالحسن نام داشته كه به شغل استيفاء و
نقاشي مشغول بوده، كتابي نيز به نام«گلشن
مراد» در تاريخ زنديه به نام علي مراد خان زند
تأليف كرده است و نقاشيهايي كه در بالا بر
شمرديم همه از اوست2، سومي ميرزا عبدالمطلب
همنام نياي بزرگ خود بوده كه از تاريخچه حيات
او اطلاعي در دست نيست3 . |
|
ميرزا
عبدالمطلب فوق نيز داراي دو فرزند ذكور بوده
به نام ميرزا ابوالقاسم و ميرزا محمد، كه
ميرزا ابوالحسن خان صنيع الملك و ميرزا بزرگ (پدر
ميرزا ابوتراب نقاشباشي و ميرزا محمد كمال
الملك) و ميرزا عليرضا، هر سه فرزندان ميرزا
محمد مذكور بوده اند، بدين گونه، ميرزا
ابوالحسن اول عم پدر ابوالحسن ثاني (صنيع
الملك) و ابوالحسن ثاني عم ابوتراب و كمال
الملك و پدر ابوالحسن ثالث (يحيي خان غفاري)
بوده است
4 . ميرزا
ابوالحسن غفاري كاشاني، صاحب ترجمه، از
قرائني كه در دست است، در حدود سال1229 هـ . ق .
متولد شده، [15] پس از طي دوران كودكي و به انجام
رسانيدن تحصيلات مقدماتي، در حدود پانزده،
شانزده سالگي براي تعليم گرفتن نقاشي، نزد
استاد «مهر علي اصفهاني» دربار فتحعلي شاه
فرستاده شده است. تك
صورت آبرنگ سياه قلمي مهر علي نقاش در مجموعه
دوست و همشهري فاضل نويسنده، آقاي جعفر سلطان
القرائي موجود است كه به عنوان سر مشق نقاشي
ميرزا ابوالحسن خان كشيده شده و در زير تصوير
در گوشه چپ «زدرقم بنده شه مهر علي1245 » و در
گوشه راست «بجهة سرمشق ميرزا ابوالحسن… به
تاريخ 1245» نوشته شده است ولي در عبارت رقم دوم
متأسفانه نسبت ابوالحسن را كه «غفاري» يا «كاشاني»
بوده پاك كردهاند و جاي آن خالي است و چون در
آن تاريخ جز ميرزا ابوالحسن غفاري كه جواني
پانزده، شانزده ساله بوده، ابوالحسن ديگري از
نقاشان آن عهد سراغ نداريم كه بتواند سمت
شاگردي مهر علي مذكور را داشته باشد از اين رو
در انتساب اين سرمشق به ابوالحسن غفاري
تقريباً نميتوان ترديد داشت. رقم
و تاريخ سر مشق مزبور گذشته از اينكه معلوم ميدارد،
مهر علي اصفهاني نقاش دربار فتحعلي شاه،
استاد و معلم ميرزا ابوالحسن خان غفاري بوده
است، اين را نيز آشكار ميسازد كه استاد
مزبور كه متأسفانه سرگذشت او پاك تاريك است، تا سال
1245 هـ . ق. در حال حيات بوده و به تعليم شاگردان
خود اشتغال داشته است5 . |
||
سرمشق نقاشي براي ميرزا ابوالحسن خان غفاري – از مجموعه آقاي جعفر سلطان القرائي |
ميرزا
ابوالحسن خان بنا به ذوق فطري و استعداد
موروثي تحت تعليم استادان خود، كم كم ترقي
كرده، هنر خود را كامل ساخته، در رديف نقاشان
مبرز آن دوره قرار گرفت، به طوري كه در سال 1258
هـ . ق. در دوره سلطنت محمد شاه قاجار، كه جواني
29 ساله بود، به او اجازه داده شد كه تابلو رنگ
و روغني از صورت شاه تهيه كرده بدين وسيله جزو
نقاشان دربار قرار گيرد. تابلو مزبور كه رقم «چاكر جان نثار ابوالحسن ثاني غفاري» و تاريخ 1258 هـ . ق. و اكنون در حوضخانه موزه سلطنتي گلستان محفوظ است، قديمترين اثر وي محسوب مي شود و پيشتر از اين تاريخ، اثر ديگري از او ديده نشده، يا متأسفانه نويسنده، توفيق مشاهده آن را نيافته است. صورت
رنگ روغني محمد شاه كه به قطع متوسط ساخته شده
است، او را با كج كلاه مشكي ماهوت يا پوست يا
جقه بزرگ الماس نشان وتل، كليجه ترمه بته جقهيي
آستر و سجاف خز ، سرداري نظامي ماهوت سبز با
دكمه هاي طلا، دستمال گردن (پاپيون)، گل كمر
بزرگ تخمه زمرد الماس نشان، در حاليكه يك دست
خود را آويخته و دست ديگر را در بالاي كمربند
خود نهاده است، نشان ميدهد. اين تابلو در
مايه رنگهاي تيره و كدر كار شده است ولي
پيداست كه مقداري از تيرهگي آن به سبب مرور
زمان و ماليدن روغنهاي نامناسب و گردو خاك
حادث شده است و در صورتيكه روغنهاي تيره را از
تابلو مزبور پاك نمايند، رنگها جلوه خود را
باز خواهند يافت. |
|
از
اين اثر و چند اثر ديگر كه سپس معرفي خواهد شد،
چنين استنباط مي گردد كه ميرزا ابوالحسن خان
غفاري پيش از سفر فرنگ، تحت تأثير شيوه
استادان خود ، به همان سبك مخصوص نقاشان
اصفهان كار كرده و در كارهاي اوليه خود، طرز
طراحي و قلمزني و رنگ آميزي آنان را مراعات مي
نموده است. چنانكه
گفته شد، از سال 1258 هـ . ق. تا پيش آمدن سفر
فرنگ، باز چندين اثر از ميرزا ابوالحسن خان
موجود است كه از آن جمله: تصوير آبرنگ «خورشيد
خانم» با رقم «مشق ابوالحسن ثاني غفاري سنه 1259»
متعلق به آقاي حسن علي غفاري و تابلو رنگ
روغني بزرگ دو دلداده و پيرزن مشاطه بارقم «غلام
جان نثار ابوالحسن نقاشباشي (؟) سنه 1259»
[16] و
تصوير آبرنگ شاهزادهاي با اطرافيان خود
بنامهاي مشهدي علي باباي فراش خلوت، عباس
بيك، سيد ابوالقاسم و رجبعلي كتابدار كه
تقريباً با قيافههاي مضحكي نقاشي شدهاند
با رقم « چاكر درگاه ابوالحسن كاشاني غفاري
سنه 1260» و تصوير آبيرنگ«عزت الله خان شاهسون
دويرن »با رقم «چاكر درگاه ابوالحسن غفاري
كاشاني سنه 1261» را كه هر سه متعلق به موزه
سلطنتي گلستان است، ميتوان نام برد6. خورشيد خانم ، دختر ميرزا احمد و دختر عم پدر ابوالحسن خان و عم فرخ خان امين الدوله بوده و چنانكه آقاي مصطفوي در مقاله خود در شماره 7 مجله نقش و نگار يادآوري كردهاند، به همين مناسبت در ميان افراد خاندان غفاري عموماً به « حاجي عمه» معروف بودهاست. |
|
||
تابلو رنگ روغني بزرگ، اثر ابوالحسن خان 1259 هـ . ق. موزه سلطنتي گلستان |
تصوير خورشيد خانم |
نويسنده
اينطور استنباط مي كند كه اين بانو به علت
داشتن زيبايي مطلوب زمان خود، و محرم بودن با
ابوالحسن خان در پرده هايي كه بصورت زني
احتياج بوده است، مدل نقاشي استاد قرار مي
گرفته است، زيرا ميان تصوير آبرنگ خورشيد
خانم و تابلو رنگ روغني دو دلداده، وجوه
مشابهت فراواني احساس مي گردد و قيافه و
تزئينات بانويي كه در تابلو رنگ روغني [17] نشان
داده شده، از هر حيث شبيه صورت خورشيد خانم
مذكور است، با اين تفاوت كه در اين تابلو به
مناسبت وضوح موضوع آن ، اندكي جوانتر و زيباتر
نمايانده شده است. اين آثار رنگ
روغني و آبرنگ كه برشمرديم و متأسفانه تعداد
آنها بسيار محدود است علاوه بر اينكه از نظر
موضوع و شيوه كار جالب و ممتاز است، از اين نظر
هم به علت وجود آنها ميتوان طرز كار و سبك
ميرزا ابوالحسن خان را در قبل و بعد سفر
ايتاليا مقايسه كرده، حدود و مقدار تأثيرات
مستقيم نقاشي غربي را در آثار او تشخيص داد،
بسيار مهم و با ارزش ميباشد. |
|
و اگر محقق شود اين
تابلو از اوست (چون نويسنده با اينكه گراور
اين تصوير را ديده ولي از رقم و تاريخ آن بي
اطلاع است) و كار ابوالحسن افشار ارموي ، نقاش
معاصر ابوالحسن غفاري نيست7
، پس در آن صورت
بايد پذيرفت كه مسافرت ايتاليا پس از تاريخ1262 هـ.
ق. يا در اواخر همان سال انجام گرفته است. به
اين تفصيل، اگر ابوالحسن خان در اواخر سال 1216
هـ . ق. سفر خود را به اروپا شروع كرده باشد،
چهار سال عمر خود را در اروپا به تحصيل و نقاشي
و ديدن موزهها گذرانيده است. از
رهآورهاي سفر فرنگ ابوالحسن خان كپيه چند
تابلو اروپاي موجود است كه از آن جمله تابلو معروف «مادو
ناي فولين يو» (La vierge dite De Foligno)
اثر رفائيل در واتيكان
است. در اين تابلو حضرت
مريم و مسيح در داخل قرص ماه بر روي ابرها
(ملكوت) قرار دارند و فرشتگاني به صورت كودكان
خردسال بر گرداگرد آنان حلقه زده اند و در
پايين حضرت يحيي معمداني و سه نفر از قديسين و
پاپها با يك فرشته كه كتيبه سيني مانند در دست
دارد ديده ميشوند. ابوالحسن خان در كپية
تابلو بقدري استادي و مهارت به خرج داده و
چنان خوب از عهده برآمده است كه بعضي از
استادان فن كپية او را بر اصل ترجيح دادهاند. |
||
تصوير آقا ميرزا آغا |
اين
تابلو كه مدتها در زيرزمينهاي دربار ناصر
الدين شاه باقي مانده بود، بعدها به تصرف
ميرزا علي اصغر خان امين السلطان اتابك، صدر
اعظم، در آمده، آنرا در سراي عمارت پارك اتابك
(محل فعلي سفارت خانه اتحاد جماهير شوروي ) نصب
كرده بود. ساليكه بين دولتيان و ستار خان
سردار ملي و مجاهدين در پارك مزبور جنگي در
گرفت، اين تابلو مورد اصابت گلوله قرار گرفته
از چند جا سوراخ و ضايع گرديد و بالاخره ميرزا
علي اكبر خان مزين الدوله كاشاني آنرا تعمير
كرد، |
|
ابوالحسن
خان ضمن بازگشت به ميهن بنا بر تمايل شديدي كه
بر توسعه هنر نقاشي در ايران و تربيت شاگردان
متعدد بر اين رشته داشت، مقداري وسايل نقاشي و
باسمههاي رنگي و گروارهاي فراوان از كارهاي
استادان اروپاي با خود به ايران آورد كه بعدها
در تكميل هنرستان نقاشی که خود مؤسس آن بود مورد استفاده
قرارگرفت. اگر تاريخ آغاز سفر ابوالحسن خان تا اندازهيي نامعلوم بود، خوشبختانه تاريخ بازگشت او به ايران بموجب يك مدرك كتبي معلوم و محقق است، بدين تفصيل كه: ميرزا طاهر ديباچه نگار اصفهاني متخلص به شعري در تذكرة الشعراي خود به نام «گنج شايگان» تحت عنوان ميرزا عبدالمطلب كاشاني، خواهر زاده ابوالحسن خان غفاري، كه از شعراي عربي گوي معروف زمان خود بوده است مي نويسد: «… سلسله نسبش منتهي است بابيذر غفاري، خواهر زاده ميرزا ابوالحسن خان نقاش باشي است كه در حقيقت نقش ني ، بلكه سحر از او ناشي است و سالهاي بسيار و روزگار بيشمار از پي تكميل اين فن مشقتها ديده و صدمهها خورده و رنج سفر اروپا وافرنج برده و حاليا هفتم سال است كه از ايطاليا معاودت نموده و اكنون به تصديق و اتفاق كل اوستادان ايران و فرنگ در رنگ آميزي و نيرنگ (طرحي كه نقاشان پيش از رنگ آميزي مي كنند) خاصة در شيبه سازي كارش از حد سحر گذشته و به معجزه پردازي رسيده .. .. » . اگر
در نظر بگيريم كه اين تذكره بنا به تحرير خود
ميرزا طاهر ديباچه نگار، در روز سه شنبه غره
ذي القعده الحرام سال1273 هـ .ق به پايان آمده
است
8 از عبارت معلومان خواهد
[20] گرديد كه
ابوالحسن خان غفاري هفت سال پيش از تاريخ فوق
يعني در حدود 1266 هـ . ق. (سال دوم سلطنت ناصر
الدين شاه )از سفر اروپا به همين خود بازگشته
بوده است. |
||
نقاشي آبرنگ اثر ميرزا ابوالحسن خان غفاري – موزه ايران باستان |
سمت
نقاشباشيگري دربار ناصرالدين شاه در اين
سالها با استاد محمد ابراهيم بود و او همان
كسي است كه صورت روغني امير كبير را در سال
1265 ه-ق
ابوالحسن خان به دستور ناصرالدين شاه نقاشي كرده، شايد تنها صورتي است از امير كه
در حال حيات وي ترسيم شده است.9 بين سالهاي 67 – 1266 هـ. ق. گويا پس از فوت استاد محمد ابراهيم مزبور يا در زماني حيات او، سمت و عنوان او از طرف ناصرالدين شاه و ابوالحسن خان اعطاء شد و وي از آن پس رسماً نقاش باشي دربار گرديد، زيرا از حدود همين سالهاست كه ديده مي شود در رقمهاي خود كلمه« نقاش باشي» را افزوده و آثار خود را به اين عنوان امضاء كرده است.
نخستين اثري را كه از ابوالحسن خان پس از
بازگشت به ايران با رقم «نقاش باشي» در دست
است، تصوير آبرنگ شاهزادهيي است (گويا
عبدالصمد ميرزا؟) كه او را با دوستان و
اطرافيانش نشان ميدهد. اين تصوير در سال 1267 هـ
. ق. در چمن سلطانيه به دستور ناصرالدين شاه
نقاشي شده و رقم «هو الله، ابوالحسن نقاش باشي
غفاري كاشاني»دارد. اين تابلو كه اينك در حوض
خانه كاخ گلستان به ديوار آويخته است، آثار
شكفتگي و بروز قدرت پرترهسازي و شبيه كشي
ابوالحسن خان و نمايش حالا ت و روحيات صاحب
قيافه نمايان است و راهي را كه نقاش از آن پس
در پيش گرفت، مشخص مي سازد. اثر ديگري كه از او مربوط به همين سالها به جاي مانده تصوير فرخ خان امين الدوله غفاري است كه در شماره 7 مجله نقش و نگار به چاپ رسيده بنا به تشخيص آقاي مصطفوي در حدود سالهاي 69 – 1268 نقاشي شده است . داستاني
نيز مربوط به همين سالها راجع به تصوير امير
كبير از قول مرحوم كمال الملك در زبانها است
كه ميگويند: «پس از قتل امير كبير در كاشان (17 ربيع الاول 1268 هـ . ق. ) ناصرالدين شاه بر باقينماندن تصويري از او سخت افسوس ميخورده است تا روزي خود قلم بدست گرفته، طرح مدادي سادهيي ترسيم كرد و با ابوالحسن خان نقاش باشي داد تا تكميل كند….» گرچه
صحت اين داستان، با بودن تابلو رنگ روغني امير
كبير كه در بالا بدان اشاره كرديم، تا حد
زيادي محل ترديد است، ولي تصوير تمام قدي
منسوب به اميركبير بقلم ابوالحسن خان نقاش
باشي در موزه ايران باستان موجود است كه شايد
باعث پديد آمدن اين داستان وجود همين تصوير
بودهاست . |
با
اين وصف ، جاي تعجب است كه مادام گدار با آنكه
خود در كاتالوگ موزه چرنوسكي _ كه اين تصوير در
آن معرفي شده _ با گذاشتن علامت سؤال در جلو
اسم امير كبير ، [22] در صحت اين انتساب ترديد كرده
است، باز در متن مصراً نوشته «اين شخص بدون شك
امير كبير است» و آقاي خان الملك ساساني نيز
گويا به تبعيت از او، در مقاله خود در اطلاعات
ماهيانه ، اين نقاشي آبرنگ را تصوير امير كبير
معرفي كرده است. |
در ايام وليعهد ي ناصرالدين شاه، كه اين كتاب شيرين و جذاب را برايش خواندند، ميل كرد نسخه ظريف مصوري از آن داشته باشد، و چون مقارن همين ايام پدرش در تهران وفات يافت و او به سلطنت رسيده و به تهران آمد، در اينجا دستور داد همان ترجمه را ميرزا محمد حسين طهراني خطاط معروف آن زمان بخط خوش و قطع بزرگتر نوشته براي نقاشي آماده نمايد، چون تحرير كتاب، پس از مدتي، در سال 1269 هـ ق به پايان رسيد شاه فرمان داد ماهرترين نقاشان و بهترين تذهيب كاران و صحافان پايتخت مجلدات اين كتاب را نقاشي و تذهيب و صحافي كردند و اثري بديع بوجود آوردند. ميرزا
احمد منشي فرزند بدايع نگار در« تاريخ قاجار»
بنام ناصرالدين شاه تأليف كرده است
10 درباره
اين كتاب مينويسد: |
استاد
ماني نگار …..11 سر كار ابوالحسن غفاري
القاشاني در تمثيل و تشكيل هر ورق كمال صناعت
و جمال بضاعت خويش با ز نمود و طبيعت نقاشان
چين و صورتگران افرنج را به صنع برداشت چنانچه
ديده از ديدار آن خيره شود و عقلها حيران ماند
كه مگر در انابل او سحر بابل تعبيه كردهاند و
يا بر اطراف بنان او خامه عطارد نهاده و هر
صفحه كه از نگار و نگارش اين دو استاد بر آمدي
چون دلبران طناز كرشمه و ناز [25] آغاز كردي و بر
آئين مغبچگان عيار ، دل آرام و دل آزار آمدي
…..» در
اينجا به مناسبت موضوع ، توصيف مفصل اين
مجموعه و نسخه و نفيسي را كه از فهرست كتابهاي
خطي فارسي كتابخانه سلطنتي، تأليف آقاي دكتر
مهدي بياني رئيس دانشمند و محترم كتابخانه
سلطنتي استخراج گرديدهاست براي نخستين بار
به چاپ ميرسانيم تا مورد استفاده علاقهمندان
اين قبيل موضوعات قرار گيرد: الف
ليله و ليله . جلد 1 – 2 (در 6 مجد) شماره
12372 – 12367 ترجمه عبداللطيف طسوجي |
![]() |
||
شهر زاد با دنيازاد حكايت مي كند – الف ليل – كتابخانه سلطنتي |
باندازه
300*450 ميليمتر_ جلد روغني عالي_ صفحات تماماً
متن و حاشيه ، كاغذ متن خانبالغ شكري، كاغذ
حاشيه فرنگي نخودي، همگي صفحهها بين سطور
طلا اندازي جدول و كمند زرين دار _ عنوان هر شب
به خط رقاع كتابت عالي در سر سخنهاي مذهب در
متن و عنوان حكايات به همان خط به مركب الوان
در گوشه چپ بالاي حاشيه نوشته شده است _ دوره
كتاب [26] 2280 صفحه كه 1142 صفحه نوشته كتاب و 1134 صفحه
و تصوير و 4 صفحه بياض است در هر صفحه مصور به
تفاوت از سه مجله و شش مجلس تصوير آبرنگ عالي
نقاشي و حاشيه آن تذهيب و ترصيع شده است- نوشته
كتاب هر صفحه 30 سطر، هر سطر 150 ميلي متر – خط
مجلد اول نستعليق كتابت و بقيه مجلدات
نستعليق نيمدودانگ عالي – رقم محمد حسين
كاتب السلطان تهراني- تاريخ پايان تحرير كتاب
سال 1269 هـ . ق. آغاز مجلد اول : «خجسته نوائي كه هزار دستان زبان بر اعضاي جان بدان ترنم نمايد و فرخ ترين داستان كه طوطي شكرخاي قلم بدور زبان بر آن تكلم كند …..» پايان
مجلد ششم :«…..تمامي رعيت و اهل مملكت را
بنواخت و در دولت و نعمت و عيش و شادي همي
زيستند اينكه هادم اللذات و مفرق جماعات بر
ايشان بيامد .سبحان من لايموت » اين
مجموعه نفيس و بي نظير به امر ناصر الدين شاه
قاجار و به مباشرت دوست علي خان معير الممالك
در «مجمع الصنايع ناصري» فراهم آمدهاست. بقيه
در شماره آينده پي
نوشت:
1 – سه قطعه از تصاويري
كه نام برديم ضمن مقاله بسيار سودمندآقاي
سيدمحمدتقي مصطفوي در شماره 7 مجله نقش و نگار
بچاپ رسيده است.
2 – تابلوي رنگ روغني
بزرگي كه اينك در تالار پذيرايي وزارت دربار
شاهنشاهي به ديوار آويخته است و تاج بخشي
نادرشاه را نشام مي دهد و رقم ابو الحسن و
تاريخ 1189 دارد نزديك به يقين از اين استاد است.
3
– آقاي سيد محمد تقي مصطفوي در مقاله ممتع خود
در مجله نقش و نگار، گويا به اسناد اطلاعات
آقاي حسن نراقي، در خصوص شجره نامه خاندان
غفاري، ميرزا محمد پدر ابو الحسن ثاني را بلا
واسطه فرزند معز الدين محمد دانسته اند كه
البته چنن نبوده است .
4
– خانم يدا گدار و آقايان خان ملك ساساني و
مهندس مزدا و مرحوم دكتر بهرامي در نوشته هاي
خود در برشمردن نسب صنيع الملك و ابو الحسن
مستوفي و ديگران دچار اشتبا هايي گشته اند كه
ذكر آنها در اينجا باعث تطويل كلام مي گردد.
5
– دو تابلو بزرگ از فتحعلي شاه كه در نخستين
طاق نماهاي طرفين ايوان تخت مرمر نصب شده است
و هر دو رقم مهر علي و تاريخ 1219 هـ . ق. دارد اثر
اين نقاش اصفهاني است.
6
– تابلو آبرنگي از پرندگان و حيوانات مختلف
در موزه هنر هاي تزئيني موجود است كه با قلم
سرخ رقم« چاكر درگاه شاهنشاهي ابوالحسن غفاري
كاشاني 1261» بر گوشه اي از آن نوشته شده است،
چون به نظر نويسنده اين رقم جعلي است و
نقاشيها نيز احتمالاً از روي باسمه هاي فرنگي
انجام گرفته است از اينرو، اين تابلو را جز
آثار ابوالحسن خان نشمرده در متن گفتار وارد
نكردم.
7
– آقاي رسام ارژنگي در مقاله يي كه در شماره
چهارم مجله اطلاعات ماهيانه ابوالحسن خان. ش.
تحت عنوان «نقاشي در ايران» نوشته است، پس از
بحث مختصري راجع به ابوالحسن خان صنيع الملك
متذكر گرديده كه: «يك ابوالحسن ديگري هم در
زمان بوده مشهور به لال كه شبيه حاجي
ميرزا
آغاسي را
ساخته ولي فرنگ رفته و تحصيل كرده نبوده است،
اما نسبتاً بد كار نكرده و پاره اي چيزها را
كمتر از صنيع الملك نساخته است». در
اين مورد بايد بگوييم كه به علت وجود چند نقاش
و قلمدان ساز هم نام يا نقاشاني كه نامشان
شبيه و نزديك به هم بود ، اغلب كساني كه راجع
به نقاشان اين دوره مطالبي نوشته اند در
اشتباه افتاده چند شخصيت هنري را با هم مخلوط
نموده اند. در
زمان ناصرالدين شاه غير از ابوالحسن خان
غفاري (صنيع الملك) نقاش ديگري بنام «آقا
ابوالحسن افشار ارموي» زندگاني ميكرد كه
فرزندا اللهوردي نقاش و برادر زاده«علي اشرف»
قلمدانساز و روغنكار معروف آذربايجاني بوده
است. وي اصلاً در تبريز و رضائيه (اروميه) كار
كرده و گويا هيچ گاه به تهران نيامده بوده
است، ولي قلمدانهاي او را عزيز خان سردار كل و
حاكم تبريز، به عنوان هديه براي دوستانش در
تهران مي فرستاد و به پول آن روز هر قلمداني «پنجاه
تومان» خريد و فروش مي شده و مشتري فراواني
داشته است. ديگري
محمد حسن بيگ افشار اورمي است كه چون كر و لال
بوده ، به نقاش«لال» معروف شده است، از آثار
او صورتها و شبيه هاي متعدد باقي مانده كه از
جمله آنها صورت آبرنگ محمد شاه قاجار است كه
رقم «كمترين بندگان محمد حسن نقاش باشي افشار
1261»دارد و در تالار بزرگ كاخ ابيض به ديوار
نسب شده است، گويا آقاي ارژنگي اين نقاش را با
ابوالحسن قبلي در هم آميخته است. آقاي
جعفر سلطان القرائي دوست محترم نويسنده
يادآوري كردندكه «ابوالحسن ميرزا» نامي نيز
از شاهزادگان قاجار معاصر مظفرالدين شاه در
تبريز مي زيست كه نقاشي و قلمدان سازي مي كرد و
«ابوالحسن نقاش باشي» رقم ميزد و اتفاقاًاو
هم كر ولال بوده است. پس بدين گونه ديده مي شود
كه همنامي و دورگي و برخي صفات مشترك باعث
آمده كه شخصيت و شرح حال و آثار اين شباهت نقاش
اغلب با يكديگر در آميخته و موجب اشتباه گردد.
8
– در ماده تاريخ اتمام تذكره گنج شايكان «بيدل»
شاعرگفته است: بيدل
به خامه، گوهر تاريخ سفت و گفت «آكنده
شد به درج گوهر گنج شايگان» كه
از مصرع دوم به حساب جمل، تاريخ 1273 هـ .ق
استخراج مي شود .
9
– اصل اين تابلو ذيل قيمت اكنون در موزه مردم
شناسي محفوظ است و در گوشه سمت چپ بالاي آن
نوشته شده: «بر حسب امر مبارك سر كار اقدس
شهرياري روحناله افداه، تصوير جناب جلا لتمآب
صاحب السيف و القلم، مقتدي الرجال والامم،
آصف المجد الفخم والاكرم اعظم سر كار امير
كبير ميرزا تقيخان آدم الله اقباله، جان نثار
محمد ابراهيم نقاش باشي 1265».
10
– نسخه خطي «تاريخ قاجار» (75 – 1271 هـ. ق.) از
احمد منشي رازي كه گويا مؤلف مي خواسته با آن
نام «بدايع التواريخ» يا «تاريخ بديع» بدهد
در كتابخانه دانشكده حقوق تحت شماره هاي 1/ 122 ب
، 2/122 ب مضبوطست.
11
– ناخوانا |